معنی آنا نعمتی

حل جدول

آنا نعمتی

از بازیگران فیلم انارهای نارس

بازیگر فیلم انارهای نارس

از بازیگران فیلم ساکن طبقه وسط


آنا

مادرآذری، ظرف

مادر آذری

مادر آذری، ظرف

لغت نامه دهخدا

نعمتی

نعمتی. [ن ِ م َ] (ص نسبی، اِ) چیزهای نیک. || آسایش. || مال. || دوست. || نعل کفش. (ناظم الاطباء).

نعمتی. [ن ِ م َ] (اِخ) منسوب به شاه نعمت اﷲ ولی ماهانی کرمانی. پیرو شاه نعمت اﷲ ولی. رجوع به نعمهاﷲ ولی (شاه...) شود.
- نعمتی و حیدری، نام دوفرقه ٔ غوغا که در غالب شهرهای ایران بوده اند. فرقه ٔنعمتی پیروان شاه نعمهاﷲ ولی بوده اند و فرقه ٔ حیدری پیروان طریقت شیخ حیدر زاوجی ولی. (یادداشت مؤلف).و اغلب این دو فرقه با هم به نزاع برمی خاستند و اوضاع شهر را آشفته می کردند و جنگ و نزاع نعمتی و حیدری برای مخاصماتی که منشاء منطقی درستی ندارد و از تعصبات عوام سرچشمه گیرد مثل شده است، مانند شیخی و بالاسری. رجوع به حیدری شود.

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

آنا

همان دم، بیکدم، دردم، دریک دم، همان دم، بیدرنگ، دردم، شتابان

فارسی به انگلیسی

آنا

Immediately, Momentarily

نام های ایرانی

آنا

دخترانه، دوست داشتنی ظریف خوش اندام، برانگیزاننده لطف و محبت

دخترانه، مادر

فرهنگ عمید

آنا

همان‌دم،
به‌یک‌دم، در یک‌لحظه،

ترکی به فارسی

آنا

مادر 2- اصلی

فرهنگ فارسی هوشیار

آنا

بی درنگ فی الفور همان دم در یک لحظه بیکدم.

معادل ابجد

آنا نعمتی

622

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری